۱۰ نتیجه برای رستمی
دکتر محمد مهدی حسین زاده، خانم معصومه زمانی، دکتر نورالدین رستمی،
سال ۰، شماره ۰ - ( زودآیند (پیش از انتشار) ۱۴۰۴ )
چکیده
حوضه آبخیز کنگیر یکی از مهم ترین حوضه های آبخیز ایران از نظر مدیریت منابع آب می باشد. تغییرات کاربری و پوشش زمین (LULC) در این حوضه از اهمیت استراتژیک زیادی برخوردار است چرا که به عنوان یکی از مهم ترین منبع تامین آب استان ایلام بوده است. در تحقیق حاضر، با استفاده از تصاویر ماهواره ای لندست و روش طبقه بندی در پلتفرم گوگل ارث انجین تغییرات کاربری اراضی حوضه در سال های۱۹۹۰،۲۰۰۰،۲۰۱۰،۲۰۲۰ استخراج و تاثیر آن بر تغییرات هیدرولوژی محلی بررسی شد. مطالعه حاضر بر روی حوضه آبخیز کنگیر با هدف انجام تشخیص موثر جریان و ارزیابی اثرات تغییرات LULC در ۳۰ سال گذشته بر روی آب انجام گرفت. مدل ابزار ارزیابی خاک و آب (SWAT) نشان داد که نتایج شبیهسازی شده با دادههای اندازهگیری شده در باز تولید دینامیکی فصلی جریان مطابقت دارد. همچنین مشاهده شد که زیرحوضه هایی که در آنها مرتع غالب است، بیشتر مستعد افزایش رواناب هستند. در زیرحوضه هایی که پوشش اراضی آنها عمدتاً جنگلی است، سری زمانی همگن و بدون روند است. مطالعه حاضر تأثیرات ۳۰ سال تغییرات LULC در حوضه کنگیر را بر رواناب نشان داد که به نوبه خود می تواند نقش مهمی در تغییر چرخه هیدرولوژیکی داشته و در نتیجه این تغییرات می تواند بر فعالیت های انسانی متنوع در منطقه مانند کشاورزی، دامداری، تولید انرژی، امنیت غذایی و تامین آب تأثیر بگذارد. بنابراین، مدل SWAT تخمینگر خوبی برای فرآیندهای شبیه سازی جریان در حوضههای کنگیر است و میتواند توسط تصمیمگیرندگان در مدیریت منابع آب و زیستمحیطی استفاده شود.
قباد رستمی زاد، علی سلاجقه، علی اکبر نظری سامانی، جمال قدوسی،
سال ۴، شماره ۱ - ( بهار ۱۳۹۳ ۱۳۹۳ )
چکیده
یکی از انواع فرسایشهای آبی که موجب تخریب اراضی و بر هم خوردن تعادل در پهنههای منابع طبیعی و اراضی کشاورزی میشود و خسارات سنگینی بهبار میآورد، پدیده فرسایش خندقی است. برای کنترل این پدیده، شناخت عوامل موثر بر خصوصیات ژئومتری آن اهمیت ویژهای دارد. تخریب اراضی، بر هم خوردن منظر زمین و تعادل اکولوژیک و به مخاطره افتادن منابع زیستی در این مناطق، از جمله موارد دیگری است که پژوهش در مورد فرسایش خندقی به ویژه در شهرستان درهشهر را گریزناپذیر و الزامی میکند. در همین راستا تعداد ۳۶ خندق در پهنه خندقی دره شهر در استان ایلام انتخاب شدند. برای این منظور عوامل محیطی، خصوصیات فیزیکی-شیمیایی خاک، پوشش و هیدرولوزیکی خندقهای مورد آزمون با استفاده از عکسهای هوایی، نقشههای رقومی مربوطه و عملیاتهای میدانی مشخص شدند. نتایج بررسیهای آماری با استفاده از روش رگرسیون چند متغیره(روش گامبهگام) نشان داد که طول خندق با مساحت بالادست خندق، عرض بالا و پایین و سطح مقطع خندق با ضریب گردی حوضه، عمق خندق با ضریب گردی حوضه و انحنای دامنه، ارتفاع پیشانی خندق با شیب محلی سر خندق و شیب جداره خندق با درصد تاج پوشش رابطه معنیداری دارند. بنابراین میتوان نتیجه گرفت که مشخصات ژئومتری خندق در منطقه مورد مطالعه تابعی از سطح بالادست، ضریب گردی حوضه، انحنای دامنه، شیب محلی سر خندق و در صد تاج پوشش حوزه آبخیز خندق خواهد بود.
قباد رستمی زاد، محسن توکلی، علی اکبر نظری سامانی،
سال ۵، شماره ۱ - ( بهار ۱۳۹۴ ۱۳۹۴ )
چکیده
فرسایش خندقی از مهمترین فرسایشهای آبی است که موجب تخریب اراضی و بر هم خوردن تعادل در اراضی میگردد. تخریب اراضی، بر هم خوردن منظر زمین، تعادل اکولوژیک و به مخاطره افتادن منابع زیستی، از جمله مواردی است که پژوهش در مورد فرسایش خندقی را گریزناپذیر و الزامی میکند. این مطالعه با هدف تعیین آستانه توپوگرافی و گسترش خندق و همچنین پیشبینی مناطق مساعد تشکیل فرسایش خندقی انجام شده است. بدین منظور ۳۶ خندق در منطقه مورد مطالعه انتخاب و پس از تفکیک دادهها، میزان تاثیر عوامل کاربری اراضی، انواع مکانیسم فعال برای ایجاد و گسترش خندق و روش مورد استفاده برای استخراج دادههای سطح و شیب با استفاده از عکسهای هوایی، اندازهگیری صحرایی و تحلیلهای GIS مورد بررسی قرار گرفته است. نتایج نشان میدهد مقدار ضریب تبیین از ۱۶۲/۰ به ۲۱۴/۰ برای دادههای کاربری اراضی کشاورزی افزایش یافته است. اما برای دادههای کاربری اراضی رها شده این مقدار برابر ۰۴۳/۰ و غیر معنیدار(۵۴/۰) بدست آمد. با توجه به ضریب تبیین ۲۶۷/۰ برای دادههای حاصل از اندازهگیری صحرایی و مقدار ۱۶۲/۰ برای دادههای حاصل از برآوردهای GIS میتوان گفت با وجود معنیداری هر دو رابطه (در سطح ۵ درصد) اما استفاده از روش صحرایی و اندازهگیری مستقیم نتایج بهتری را ارائه خواهد داد. علاوه بر این، توانایی مدل برای پیشبینی مناطق مساعد تشکیل خندق با استفاده از منحنی ROC مورد بررسی قرار گرفت. سطح زیر منحنی ROC برابر با ۷۴۸/۰ محاسبه گردید و نشان داد که مدل از توانایی مناسبی برای پیشبینی مناطق مساعد تشکیل خندق برخوردار است.
دنیا امینی، محسن توکلی، محمود رستمی نیا،
سال ۷، شماره ۴ - ( زمستان ۹۶ ۱۳۹۶ )
چکیده
شوری خاک یکی از شایعترین فرآیندهای بیابانزایی در مناطق خشک و نیمهخشک است. تهیهی نقشهی شوری خاک به ویژه در مناطقی با وسعت زیاد، گران و زمانبر است؛ از این رو به روشهایی نیاز است که بتوانند از طریق آن، تهیهی این نقشه را آسانتر کنند. در چند دههی گذشته، استفاده از روشهای زمین آمار و بهرهگیری از دادههای سنجش از دور برای تهیهی نقشه شوری خاک و پایش تغییرات آن توسعه یافتهاست .هدف از این مطالعه، پهنهبندی و بررسی روند شوری خاک با استفاده از دادههای سنجش از دور در دشت شادگان است. ابتدا برای ترسیم این نقشه، از ۵۴ نمونه خاک سال ۱۳۸۵ و روشهای درونیابی و حداکثر درستنمایی استفاده شد. برای تهیهی نقشهی شوری با استفاده از دادههای سنجش از دور (باندها، شاخصهای شوری و تجزیه و تحلیل مؤلفههای اصلی)، از تصویر ماهوارهای نزدیکترین زمان به زمان نمونهبرداری یعنی سال ۲۰۰۶ استفاده شد. با بررسی همبستگی بین ارزش بازتاب پیکسلهای روشهای ذکر شده و نمونههای خاک، روش مناسب انتخاب شد. نتایج نشان داد روش PCA۱۲۳ در سال ۲۰۰۶ بالاترین همبستگی را با نقاط نمونهبرداری دارد. براساس نقشههای شوری در سالهای ۱۹۹۰، ۲۰۰۶ و ۲۰۱۵، میتوان گفت میزان شوری شدید در قسمتهای جنوبی به تدریج به سمت قسمتهای شمالی منطقه پیشروی کرده و هم زمان، وسعت شوری در کلاسهای متوسط و زیاد کاهش و از طرف دیگر، وسعت شوری در کلاس بسیار زیاد در سال ۱۹۹۰ به تدریج از قسمتهای شمالی و جنوبی منطقه افزایش یافته و در سال ۲۰۱۵ در تمام منطقه پراکنش داشته است.
مرضیه میرحسنی، دکتر نورالدین رستمی، دکتر مسعود بازگیر، دکتر محسن توکلی،
سال ۸، شماره ۱ - ( بهار ۱۳۹۷ ۱۳۹۷ )
چکیده
یکی از مهمترین بحرانهای زیستمحیطی در مناطق خشک و نیمهخشک، پدیدهی مخرب بیابانزایی و فرسایش بادی است. وقوع طوفانهای گرد و غبار ناشی از فرسایش بادی، فرآیندی است که باعث تخریب سرزمین میشود و میتواند بهعنوان یک شاخص بیابانزایی قابل توجه قرار گیرد. این پژوهش بهمنظور بررسی میزان هدررفت خاک و غلظت گرد و غبار در کاربریهای مختلف با استفاده از دستگاههای تونل باد وpro Microdust اجرا شدهاست. نتایج نشان داد شدت فرسایش بادی و میزان انتشار گرد و غبار با افزایش سرعت باد، از ۲ به ۱۶ متر بر ثانیه افزایش مییابد. همچنین با توجه به نتایج مشخص شد میزان این پارامترها در اثر فرسایش بادی در کاربریهای مختلف، متفاوت است و در هر دو سری نمونههای دستخورده و دستنخورده، بیشترین و کمترین میزان فرسایش بادی و غلظت گرد و غبار به ترتیب در اراضی تپه ماسهای، مرتع، جنگل دست کاشت کهور، کشاورزی و جنگل طبیعی کنار مشاهده شد. از طرفی در کاربریهای مختلف، میانگین هدررفت خاک به میزان mg/cm۲/min ۰۳/۰ و میانگین ذرات معلق به میزان mg/m۳ ۲۷/۰ در نمونههای دستخورده بیش از دستنخورده بود؛ زیرا در اثر نمونهبرداری از ساختمان خاک به هم خورده، پایداری بین خاکدانهها از بین میرود و خاک بهراحتی در معرض بادبردگی قرار میگیرد. همچنین در اثر به هم خوردگی خاک، جرم مخصوص ظاهری نیز تغییر میکند؛ به گونهای که با افزایش جرم مخصوص ظاهری، کیفیت خاک کاهش مییابد. درنهایت با توجه به نتایج همبستگی و مؤلفههای Pc۱ ـ که تأثیر کنترلی بیشتری بر فرسایش بادی دارد ـ میتوان نتیجه گرفت مهمترین عواملی که در تولید گرد و غبار و فرسایشپذیری بادی خاک تأثیر دارند شامل رطوبت، بافت و ماده آلی خاک است و عواملی مانند نسبت جذب سدیم، شوری، تخلخل، منیزیم و آهک نیز اهمیت کمتری دارد.
قباد رستمی زاد، زهرا خانبابایی،
سال ۹، شماره ۴ - ( زمستان ۱۳۹۸ )
چکیده
یکی از انواع فرسایشهای آبی که به تخریب اراضی و بر هم خوردن تعادل در پهنه های منابع طبیعی منجر میشود، پدیده ی فرسایش خندقی است. تخریب اراضی کشاورزی حاصلخیز، بر هم خوردن منظر زمین و تعادل اکولوژیک و به مخاطره افتادن منابع زیستی، پژوهش در زمینه ی فرسایش خندقی در شهرستان دره شهر را گریزناپذیر و الزامی می سازد. بنابراین، این پژوهش به منظور ارزیابی تأثیر ویژگیهای فیزیکی ـ شیمیایی خاک بر گسترش خندق در شهرستان دره شهر استان ایلام انجام شد. در همین راستا، ابتدا منطقه را به ۱۲ واحد کاری تقسیم کردیم، سپس در هر واحد کاری سه تکرار و در نهایت تعداد ۳۶ خندق در پهنه ی خندقی دره شهر در استان ایلام انتخاب شد. سپس خصوصیات هندسی و فیزیکی ـ شیمیایی خاک خندق ها با استفاده از عکس های هوایی، نقشه های رقومی مربوطه و عملیات میدانی مشخص شد. برای تعیین میزان اثرگذاری این عوامل بر هر یک از مشخصات ژئومتری خندق و رابطه بین متغیرهای وابسته و مستقل، از رگرسیون چند متغیره استفاده شد. نتایج نشان داد که میزان شوری، نسبت سدیم قابل جذب و سدیم محلول دارای بیشترین ضریب تأثیر و به ترتیب معادل ۴۳/۳، ۵۵/۷ و ۹۵/۳ است و بیشترین نقش را در گسترش طول خندق ایفا می کند. حال آنکه مواد آلی و مجموع کلسیم و منیزیم چون نقش چسبندگی و فولکوله کردن خاک را برعهده دارند، مانع از گسترش خندق می شوند. همچنین بر اساس مدل گسترش سطح مقطع، میزان نسبت سدیم قابل جذب (۴۱/۳)، سدیم تبادلی (۸۷/۲) و گچ (۲۰۷۴) بیشترین ضریب تأثیر را در افزایش سطح مقطع دارد. مجموع کلسیم و منیزم (۳۶/۰-) و مواد آلی (۰۹۷/۰-) نیز بیشترین نقش را در مهار ابعاد خندق و جلوگیری از گسترش آن ایفا می کنند.
شهناز خورشیدی، نورالدین رستمی، امین صالح پور جم،
سال ۱۱، شماره ۲ - ( تابستان ۱۴۰۰ )
چکیده
هدف از این پژوهش، اولویتبندی پتانسیل سیلخیزی زیرحوضهها به روش تصمیمگیری چند شاخصهی AHP-VIKOR در حوضه آبخیز حاجیبختیار در استان ایلام است که با وجود بروز سیلهای مکرر، فاقد هرگونه ایستگاه هواشناسی و هیدرومتری است. در این مطالعه ابتدا با استفاده از تکنیک دلفی و نظرات خبرگان، شاخصهای مؤثر بر پتانسیل سیلخیزی استخراج، سپس به روش مقایسهی زوجی فرآیند تحلیل سلسله مراتبی (AHP)، وزندهی و اولویتبندی شد. نتایج حاصل از اوزان نهایی شاخصها نشان داد که شاخص مساحت با وزن ۴۴۰/۰، بیشترین تأثیر و شاخص شیب متوسط با وزن ۰۹۶/۰، کمترین تأثیر را در سیلخیزی دارد. در مرحلهی بعد به منظور اولویتبندی زیرحوضهها به روش ویکور، حوضه آبخیز حاجیبختیار به ۱۹ زیرحوضه تقسیم شد که ۴ زیرحوضه به دلیل مستقل نبودن در این روش لحاظ نشد. سپس بر اساس شاخص ویکور، نقشهی اولویتبندی زیرحوضهها مبتنی بر شاخصهای مساحت، شیب متوسط، شماره منحنی و شدت بارش در دو دوره بازگشت ۲۵ و ۵۰ ساله تهیه شد. نتایج این اولویتبندی نشان داد که در هر دو دورهی بازگشت، زیر حوضهی H۱۲-۲ با داشتن بزرگترین شاخص ویکور (۹۹۴/۰)، سیلخیزترین زیرحوضه و زیرحوضهی H۹ با داشتن کوچکترین شاخص ویکور (۰۳۲/۰)، مطلوبترین زیرحوضه بود و کمترین میزان سیلخیزی را داشت. در نهایت، زیرحوضهها بر اساس شاخص ویکور در ۴ طبقهی سیلخیزی و در دو دوره بازگشت دستهبندی شد؛ به طوری که ۳۱ درصد از مساحت منطقه در پتانسیل سیلخیزی متوسط، ۵۳ درصد در پتانسیل سیلخیزی زیاد و ۱۶ درصد در پتانسیل سیلخیزی خیلی زیاد واقع شدهاست. بنابراین، نتایج حاکی از حضور طبقات مختلف پتانسیل سیلخیزی در حوضه آبخیز مورد مطالعه است که به اقدامات مختلف سازهای، بیولوژیکی و مدیریتی در این حوضه نیازمند میباشد.
فرزاد حیات نیا، نورالدین رستمی، حمید غلامی، محمود رستمی نیا،
سال ۱۲، شماره ۱ - ( بهار ۱۴۰۱ )
چکیده
با توجه به گسترش سریع مناطق بیابانی و مشکلات ناشی از حرکت تپههای ماسهای در این مناطق، شناخت منشأ این تپهها در طرحهای کنترل فرسایش بادی اهمیت فراوانی دارد. محدودیتهای روشهای سنتی سبب شدهاست که محققان روش انگشتنگاری رسوب یا منشأیابی رسوبات را بهعنوان روشی جایگزین و مناسب قابلتوجه قرار دهند. بنابراین، در این مطالعه با بهرهگیری از ترکیب مناسب عناصر ژئوشیمیایی و روشهای آماری ـ که میتواند به جداسازی کاربریهای مختلف اراضی منجر شود و با استفاده از مدل ترکیبی، سهم هر یک از کاربریهای منطقه بیابانی ابوغویر در شهرستان دهلران از استان ایلام تعیین شد؛ بدین منظور، پانزده نمونه خاک سطحی از سه کاربری بهعنوان منطقه برداشت و پنج نمونه از تپههای ماسهای جمعآوری شد. سپس بخش کمتر از ۵/۶۲ میکرون، بهعنوان هدف مورد آزمایش قرار گرفت و عناصر آهن و مس توسط دستگاه جذب اتمی، عنصر سدیم توسط دستگاه فلیم فتومتر، عناصر کلر، کلسیم، منیزیم، کربنات و بیکربنات با روش تیترسنجی و سولفات با روش استون اندازهگیری و از آن به عنوان ردیاب استفاده شد. سپس با استفاده از روشهای آماری مانند آزمون تجزیه واریانس یکطرفه، کروسکال والیس و تحلیل تشخیص، توانایی اولیه ردیابها در تفکیک منابع رسوب بررسی شد. با بهرهگیری از روش تحلیل تشخیص، دو ردیاب سدیم و مس بهعنوان ترکیب بهینه از ردیابها یا ردیابهای نهایی انتخاب شد. نتایج این تحقیق با استفاده از مدل ترکیبی با خطای نسبی ۱% و ضریب کارایی مدل ۹۹% نشان داد که سهم کاربریهای رسوبات رودخانهای، مرتع و کشاورزی به ترتیب برابر با ۲۴/۹۹، ۷۶/۰ و ۰ درصد است. کاربری رودخانه نیز بهعنوان منشأ اصلی رسوب در تپههای ماسهای شناسایی شد؛ بنابراین، برای کنترل تپههای ماسهای در این منطقه باید به تثبیت بستر رودخانههای منطقه پرداخت.
قباد رستمی زاد، زهرا خان بابایی، محمد طهمورث،
سال ۱۲، شماره ۴ - ( زمستان ۱۴۰۱ ۱۴۰۱ )
چکیده
یکی از عوامل مهم در مطالعات منابع طبیعی و محیط زیست، شناخت کاربریها و تعیین سطح گسترش آنها در منطقه است. دادههای ماهوارهای، یکی از سریعترین و کم هزینهترین روشهای تهیه نقشه کاربری اراضی است. پژوهش حاضر با هدف تعیین بهترین الگوریتم طبقهبندی تصاویر ماهوارهای لندست ۸ مرداد ماه سال ۱۴۰۰، از بین چهار روش طبقهبندی نظارتشده به منظور استخراج نقشه کاربری اراضی حوضه آبخیز سد تهم انجام شد. در این مطالعه از روش طبقهبندی نظارت شده تصاویر ماهوارهای و چهار الگوریتم ماشینبردار پشتیبان استفاده شد و حداکثر احتمال، حداقل فاصله از میانگین و فاصله ماهالانویی، پنج کلاس کاربری برای منطقه شامل اراضی کشاورزی (۲۶/۳ %)، اراضی مرتع (۸۵/۸۹ %)، مسکونی (۱۵/۰ %)، پهنه آبی (۱۹/۱ %) و اراضی بایر (۵۵/۵ %) استخراج شد. همچنین نتایج نشان داد که الگوریتم ماشینبردار پشتیبان با دقت کلی ۲۴/۹۸ % و ضریب کاپا ۹۶۹/۰ ، به عنوان دقیقترین الگوریتم مشخص شد و الگوریتم حداقل فاصله از میانگین با دقت کلی ۳۶/۹۴ % و ضریب کاپا ۹/۰ ، دقت کمتری داشت. با استفاده از یافتههای این پژوهش میتوان فرسایش منطقه را تا حدود زیادی کاهش داد و از منابع موجود در منطقه به طور بهینه استفاده کرد که برآیند آن جلوگیری از کاهش کیفیت آب پشت سد برای مصرف آب شرب شهر زنجان و جلوگیری از ورود رسوبات بیشتر به دریاچه سد و کاهش حجم آن خواهد بود.
مسعود بازگیر، داود نامدار خجسته، منوچهر محمد حسینی، محمود رستمی نیا، مجید عبدوس،
سال ۱۲، شماره ۴ - ( زمستان ۱۴۰۱ ۱۴۰۱ )
چکیده
فرسایش بادی و طوفانهای گرد و غبار از پدیدههای رایج مناطق خشک و نیمه خشک است و پیامدهای زیانبار گستردهای را به همراه دارد. ایران نیز به دلیل قرار گرفتن در کمربند خشک و نیمه خشک جهان، مستعد فرسایش بادی است. بنابراین، مقابله با این پدیدهها به برنامهریزی کوتاه مدت و دراز مدت نیازمند است. امروزه از پلیمرهای شیمیایی برای بهبود ویژگیهای فیزیکی و مکانیکی خاک و کنترل فرسایش آن استفاده میشود. در این تحقیق، عملکرد پلیمر زیست سازگار پلیوینیل استات برای تثبیت سطح خاک در یکی از مکانهای مولد گرد و غبار بررسی شد. بعد از شناسایی یکی از مناطق مستعد و مولد گرد و غبار در منطقه مهران در استان ایلام، نمونهبرداری از عمق ۳۰-۰ سانتیمتری انجام شد. بعد از تجزیههای فیزیکی و شیمیایی خاک، غلظتهای مورد استفاده از این پلیمر شامل شاهد ۱، ۵/۱، ۲ و ۵/۲ درصد بر روی این نمونهها (سینی ۳۵×۳۵×۳ سانتیمتری) اجرا شد. با در نظر گرفتن چهار سطح پلیمر در سه تکرار، تعداد سی نمونه آزمایشی تهیه شد و در قالب طرح آماری کاملاً تصادفی، بعد از ۲۸ روز آزمونهای مختلفی بر آن صورت گرفت؛ نظیر آزمون مقاومت فشاری، مقاومت به ضربه، ضخامت لایه و پایداری خاکدانه. نتایج نشان داد که با افزایش غلظت پلیمر، میزان نفوذ پلیمر پلیوینیل استات به خاک به طور معنیداری کاهش یافت. همچنین با افزایش میزان غلظت پلیمر، مقاومت به ضربه نیز نسبت به تیمار شاهد افزایش یافت. بیشترین و کمترین پایداری خاکدانه نیز به طور معنیداری (P<۰,۰۵) به ترتیب در تیمار ۵/۲ درصد با ۸۵ درصد و شاهد با ۱۸ درصد دیده شد. در مجموع، با ایجاد شرایط فیزیکی و مکانیکی مناسب در خاک میتوان از پلیمر پلیوینیل استات به عنوان یک خاکپوش استفاده کرد؛ هر چند استفاده کاربردی از آن به ویژه در عرصههای طبیعی، به پژوهشهای بیشتری نیاز دارد و با در نظر گرفتن مسائل زیست محیطی امکانپذیر است.