karimzadeh Z, Soltani toolarood A A, shahab arkhazloo H. Assessment of the Effect of Slope Aspect and Elevation Classes on Soil Microbial Respiration in Agriculture, Rangeland and Forest. E.E.R. 2022; 12 (3) :231-250
URL:
http://magazine.hormozgan.ac.ir/article-1-736-fa.html
گروه علوم و مهندسی خاک، دانشکده کشاورزی و منابع طبیعی، دانشگاه محقق اردبیلی، اردبیل ، ali_soltani_t@yahoo.com
چکیده: (2826 مشاهده)
با فراهم کردن شرایط مناسب برای فعالیت خوب میکروارگانیسمها میتوان به افزایش هر چه بیشتر کیفیت خاک، کاهش فرسایش و هدر رفت آن کمک بسیاری کرد. به منظور بررسی تأثیر جهت شیب، طبقات ارتفاع و کاربری بر تنفس میکروبی پایه و تحریکشده خاک و همبستگی این شاخصهای زیستی با سایر خصوصیات خاک، پژوهشی در یک منطقه در اطراف روستای خانقاه شهرستان نمین واقع در استان اردبیل صورت گرفت. این پژوهش با برداشت 72 نمونه به صورت شبکهبندی منظم اجرا شد. فاکتورهای آزمایش شامل کاربری اراضی در سه سطح (کشاورزی، مرتع و جنگل)، جهت شیب در دو سطح (شمالی و جنوبی) و دو طبقه ارتفاعی (<1580<) بر حسب اختلاف میانگین معنیدار رطوبت مزرعه بود. همچنین نقشه تنفس میکروبی خاک به روش کریجینگ ترسیم شد. یافتهها نشان داد که مقدار تنفس پایه و تحریک شده با بستره در زمینهای جنگلی با میانگین 1.24، به طور قابل توجهی بیش از زمینهای مرتعی و کشاورزی بود. در بین دو کاربری مرتعی و کشاورزی نیز مقدار تنفس میکروبی خاک در اراضی کشاورزی کمتر بود. اختلاف میانگین معنیدار در سطح آماری پنج و یک درصد به ترتیب بین تنفس میکروبی پایه و تحریک شده با بستره، در جهتهای شمالی و جنوبی شیب مشاهده شد. دامنههای جنوبی با دریافت بیشتر پرتوهای خورشیدی و کاهش رطوبت خاک، تنفس میکروبی پایینتری نسبت به دامنههای شمالی داشت. با افزایش ارتفاع به علت افزایش نسبی رطوبت هوا و کاهش دما، میزان تنفس میکروبی افزایش یافت. نتایج نشان داد که بین تنفس میکروبی خاک و ویژگیهای فیزیکی و شیمیایی آن همبستگی معنیداری وجود دارد. در مطالعه حاضر بین ویژگیهای درصد کربن آلی خاک، تخلخل، سیلت، رطوبت مزرعه و pH خاک با تنفس میکروبی پایه و تنفس تحریکشده با بستره، همبستگی بالایی مشاهده شد. همچنین مشاهده شد که روش درونیابی کریجینگ، از کارایی لازم برای تعیین نقشه پراکندگی مکانی تنفس میکروبی خاک برخوردار است. همبستگی بین برآورد انجام شده با کریجینگ و مقادیر اندازهگیری شده، در نقاط نمونهبرداری بیش از 0.2 و در سطح پنج درصد معنیدار بود.